2008/05/05



آدرس ِ جدید


http://mybohemianworld.blogfa.com/


Comments:
هه! "بهت می گم"، "خودم زنگ می زنم"
 
*
هرچی فکر کردم یادم نیومد خیابان لاله کجاست، توصیفی که کردی به پارک لاله بیشتر میومد. هیچ زمانی از زندگیمون هیچ وقت تکرار نمیشه. فقط باید دیدمون رو عوض کنیم تا قشنگی اون لحظات رو ببینیم.
**
میدونی که نظرم چیه. اگه بخوام شروع کنم یه پست برات مینوسیم
 
بلکه بو یئر لره بیرده گلمدیم . دومان سالامات قال داغ سالامات قال
 
خیابون ِ لاله تو تهران نیست
:*
# posted by Blogger Soulmate : 5/05/2008 11:06 AM
 
من که سعی میکنم از دستشون ندم
ممنون
# posted by Anonymous Anonymous : 5/05/2008 1:04 PM
 
قدم زنان با خدا در خیابان بی نام:
- هی پسر! باز که غمگینی؟!
- با منی خدا؟
- آره عزیزم! چته؟
- نمی دونم. فکر کنم راهمو گم کردم. توهم که معمولا چیزی نمی گی.
- من که دائم دارم باهات حرف می زنم. ظاهرا تو نخواستی چیزی بشنوی.
- کجا؟! الانم انگار خیالاتی شدم. دارم با خودم حرف می زنم.
- خب همینه پسرم! من درونتم. فقط کافیه صادقانه با خودت حرف بزنی. اونوقته که می تونی منو بشنوی.
- تو دقیقا کجایی؟
- همه جا! هرجا تو بخوای. مهم اینه که همیشه با تو ام. حتی تو این بیراهه.
- نه! بگو الان کجایی؟
- الان داری با کجا حرف می زنی؟ همونجا. با دلت؟ با ذهنت؟
- نمی دونم! اصلا الان دارم به شمشادا نگاه می کنم. به این تاکهای پیچ در پیچ. شایدم به این سپیده دم هوس آلود. به اون پرنده ی تنها شاید. به اون شیپوری های در هم و قرمز. نمی دونم. واقعا نمی دونم...
- دیدی منو؟؟
- کجا؟!
- همین جاهایی که گفتی.
- !!
- یه بار دیگه نگاه کن. ببین اون برگهای نازک زیتونی با اون مخملی کوچولوی سرشاخه هاشون چیزی بت نمی گن؟ از دل اون شیپوریها صدایی در نمیاد؟ اون پرنده ی تنها حرفی نزد که منو یادت بیاره؟ اون کاجهای پیر اون سپیده ی صبحگاهی چیزی برای شنیدن نداشت؟ من دائما دارم باهات حرف می زنم. تو که داری می بینی پس چرا نمی شنوی؟
- اینا رو که واسه منه تنها نذاشتی. از کجا بفهمم نشونه هایی واسه منن؟ باید باور کنم؟!
- همه می بینن عزیزم ولی هر کسی یه جوری می بینه. جواب تو توو نوع نگاهته.
- ؟؟
- چیه؟ از من نشونه های خاص می خوای؟ باشه! هر وقت آمادگیشو داشتی بگو. ولی تو که منو توو این نشونه های آشکار نمی بینی اون نشونه ها هم برات حرف تازه ای نخواهند داشت. تازه شاید اونها ظاهری به لطافت این یکیها نداشته باشن.
- خدایا خب جوری صحبت کن که منم بفهمم. چرا نشونه هات زبون سختی دارن؟ من هیچوقت از پس این مکالمه ها بر نیومدم.
- من جوری صحبت می کنم که خودتم تو فهمش به خودت کمک کنی. شاید بهتر باشه کمی هم تو زبون منو یاد بگیری. من از اینکه کشفم کنی لذت می برم. منم خیلی وقتا توو تنهائیام احساس تنهایی می کنم. منم دوست دارم کسایی مثل تو باهام باشن و حرف بزنن.
- ...
- راستی! یادت باشه. شاید اینا دیگه تکرار نشه، شاید دیگه نگات بهشون نیفته...
# posted by Anonymous Anonymous : 5/05/2008 1:23 PM
 
یادم بماند تا فراموش نکنم
# posted by Anonymous Anonymous : 5/05/2008 3:58 PM
 
1. Mind is indeed like a parachute, but you should also know where you are landing which we almost never know.

2. Nothing lasts long, but as for something that leaves, something else takes its place. And that is the magic of life.
# posted by Blogger Little Swallow : 5/05/2008 4:43 PM
 
نشونه اگه بخواد بذاره كه اي داااد....
# posted by Anonymous Anonymous : 5/05/2008 6:29 PM
 
ava777.persianblog.ir
# posted by Anonymous Anonymous : 5/05/2008 6:31 PM
 
سلام با این کارت اینترنت من بلاگ شما فیلتر شده بود
دردسر داشت
اما می خواستم تشکر کنم
ممنون
# posted by Anonymous Anonymous : 5/05/2008 6:43 PM
 
هی رفیق یادمون نره ... موجهایی که زیر پامون کف می کنه و هورتی دوباره کشیده می شه تو دریا
...
مکالمه با خدا رو دوست داشتم ... قشنگ بود ... متعادل بود ... هرچند من مکالمه م نمیاد باهاش ... کلاً فک کنم زبون همو بلد نیستیم
# posted by Anonymous Anonymous : 5/06/2008 12:08 AM
 
سلام دوست عزیز

به نظر من خدا امین ترین و قابل اعتماد ترین وجودیه که ما داریم ، اگر به او اعتماد داشت نگرانی از حرفاش و کراش نخواهیم داشت ، خدا خداست مثل بنده هاش غیر قابل اعتماد نیست ، دوست باهاش حرف بزنم حتی اگه خطایی کرده باشم چون فقط اون میتونه راجبم قضاوت کنه و منو از اعتمادی که بهش کردم پشیمون نکنه
# posted by Anonymous Anonymous : 5/06/2008 1:14 AM
 
هی پسر ، چقد ازت عقب موندم و چقدر پست قبل را دوست داشتم .
# posted by Anonymous Anonymous : 5/06/2008 8:50 AM
 
هی رفیق!
یادت نره شاید زندگی همین باشه .
# posted by Anonymous Anonymous : 5/06/2008 8:51 AM
 
مکالمه با خدا هم که منم خیلی وقته باهاش قهرم و اصلا با هم حرف نمی زنیم .
راستی سولمیت عزیز
بعضی از دوستان هم با وبلاگ و و هم بیشتر با کامنت دونست مشکل دارند و نمی تونند چیزکی برایت بنویسند .
هر دو فیلتر است .
# posted by Anonymous Anonymous : 5/06/2008 8:52 AM
 
Are bahash harf bezan ba khodesh ageh in karo kardi digeh mohem nist khiyaboon harao ageh adetam bereh,man fekr mikonam ke kami tonesteh basham bahash harf bezanam vali ageh to kheili khob bahash tamas gerfti sefareshe manam bokon behesh.
# posted by Anonymous Anonymous : 5/06/2008 9:23 AM
 
عزیز جان الان لینک جدید را دیدم .
اینطوری خیلی بهتر شد .
# posted by Anonymous Anonymous : 5/07/2008 9:27 AM
 
برای آمادگی مکالمه با خدا به سبک خودش بهتره یه کم بیشتر بشناسیمش.البته شناخت کامل خدا امکان نداره و هر فرقه ای و مذهبی و غیر مذهبی تعریف خودش رو داره...من خودم رو رجوع دادم به تعریف فلاسفه: فلاسفه تحلیلی معتقدند خدا موجودی کامل است، کمال او به این معنی است که اگر او ویژگی را داشته باشد آن ویژگی را به حد کمال دارد. اگر دانشی داشته باشد دانش را به حد کمال دارد (علیم است) اگر قدرتی داشته باشد قدرت او در حد کمال است (قدیر است)، خدا از نگر اخلاقی نیز موجودی کامل است یعنی موجودی مطلقاً خوب و اخلاقمدار است
با این حساب اگه باهاش مکالمه کنیم کلی خوبه اما بعضیها می گن:صوفیان معمولاً معتقدند خدا را نمی‌توان دارای هیچ ویژگی دانست و او توصیف نشدنی است. صوفیان برای عقلانیت در شناخت خدا اهمیتی قائل نیستند و معتقدند تنها از راه شهود و سایر روشهای درونی میتوان به وجود خدا پی برد.

حالا اینجوری مکالمه حذف می شه و باید با خدا نگاه بازی کرد
سخته
# posted by Blogger koooootah : 5/08/2008 3:17 AM
 
Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]





<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Subscribe to Posts [Atom]